جهش تولید و نقش آن در کاهش واردات و مهار تورم

تورم مفهومی است که به طور کلی کمی منفی است و به نظر می رسد هر اقتصادی که در آن تورم بیشتری وجود داشته باشد، اقتصاد ضعیف تری خواهد بود. اما از نظر آکادمیک و اقتصادی این چنین نیست. تورم یک نوع سیستم قوی اقتصادی است که در کشورهایی مانند ایران و آسیایی شرقی رواج دارد. در این سیستم اقتصاد جامعه مانند بورس و بازارهای سرمایه ای است.

یعنی عملا در آن دولت نقش تصمیم سازی نمی تواند داشته باشد و اهرمی جز فروش یا خرید کلی با حجم بالا نخواهد داشت. در این سیستم عرضه و تقاضا در بازار است که قیمت ها را مشخص می کند و عملا سیستم تورمی یک نوع سیستم اقتصاد پویا محسوب می شود. اما مسئله مهمی که در مورد سیستم تورمی وجود دارد این است که این سیستم یک شمشیر دولبه است.

یعنی اگر نتوان این سیستم را مهار کرد و نقدینگی در دل آن را به جهت های درستی روانه کرد، عملا در اقتصاد کشور شاهد یک نوع هرج و مرج خواهیم بود. دولت موظف است که این جریان نقدینگی را کنترل کند تا نگذارد که سیستم تورمی از کنترل خارج شود.

در صورتی که سرمایه از این سیستم خارج شود، افراد جامعه مجبور هستند که پول بیشتری خرج کنند در حالی که درآمد پایین تری دارند. این مسئله به خوبی نشان می دهد که سرمایه خرج شده آن ها به جیبشان بر نمی گردد و نشان از خروج سرمایه از این سیستم اقتصادی دارد. این خروج می تواند دلایلی مهمی داشته باشد. از جمله همان اختلاس ها و دزدی ها و رانت هایی که صورت می گیرد و باعث می شود که جریان نقدینگی از سیستم کلی اقتصاد وارد جیب عده ای خاص شود.

علت مهم دیگر که بسیار نیز تاثیر مستقیم و اساسی دارد، مسئله واردات است. واردات باعث می شود که سرمایه از سیستم خارج و وارد سیستم اقتصادی سایر کشورها شود و تنها چند چرخ دنده محدود در این بین می چرخد. این سخن بدین معنی نیست که واردات به طور کلی بد است و یا این که باید جلوی آن را گرفت.

بلکه به این معنی است که واردات باعث می شود که سرمایه از سیستم اقتصادی خارج شود و در صورتی این واردات باید صورت بگیرد که به واسطه آن سرمایه ای جدید در سیستم اقتصادی کشور ایجاد شود. در ادامه به مسئله خروج سرمایه به واسطه واردات خواهیم پرداخت. (1)

واردات، نیاز مردم یا دولت؟

همانطور که در بالاتر گفتیم واردات به طور کلی باعث می شود که سرمایه از سیستم اقتصادی کشور خارج شود. برای درک این موضوع کافی است دو حالت را در نظر بگیرد.

شما به عنوان خریدار یک محصول تولید داخل خریداری می کنید. شما برای خرید این محصول بهای مورد نظر را به فروشنده پرداخت می کنید. فروشنده با برداشتن میزان سود خود مابقی را به شرکت یا کارخانه تولید کننده می دهد. کارخانه تولید کننده نیز برای تولید این محصول نیاز به مواد اولیه، انرژی های برق و گاز و آب و نیروی انسانی دارد. از این رو بعد از برداشتن سود خود، مابقی را صرف این موارد می کند.

بنابراین عملا می بینیم که وقتی شما یک محصول داخلی خریداری می کنید چندین چرخه پول ایجاد می شود و این چرخه در کارخانه به چند بخش مجزا تقسیم می شود. آن کارگر و نیروی انسانی که به واسطه خرید شما حقوق خود را دریافت می کند، شروع به خرید در دل همین اقتصاد می کند و این سرمایه مدام می چرخد و در یک گوشه ای از کار دوباره به خود شما توسط چرخ دنده ای در دل این ماشین بزرگ اقتصادی بر می گردد.

اما حال بیایید مسئله را از دید خرید یک محصول وارداتی نگاه کنیم. شما محصول را از فروشنده خریداری می کنید، فروشنده بعد از برداشت سود خود آن را به نمایندگی وارد کننده محصول می دهد و نمایندگی نیز بعد از برداشت سود خود مابقی را صرف پرداخت هزینه مالیاتی گمرک و شرکت تولید کننده خارجی می کند و تمام!

تمام چرخه اقتصادی ایجاد شده در این حالت نهایتا مربوط به مالیاتی می شود که دولت از طریق گمرک می گیرد و عملا سرمایه به سادگی هرچه تمام تر از چرخه اقتصاد کشور خارج می شود. این را در حالتی در نظر بگیرید که جنس و کالا به صورت قاچاق وارد شود. در این حالت عملا همان مالیات گرفته شده دولت و میزان برگشت پول به داخل کشور نیز از بین می رود و اقتصاد ضربه مهلکی می خورد.

بنابراین واردات ذاتا می تواند باعث از بین رفتن یک سیستم اقتصادی مبتنی بر تورم یا مبتنی بر سیستم مالیاتی شود. اگر قرار باشد وارداتی داشته باشیم باید توانایی تولیدات و ایجاد برابری آن را نیز داشته باشیم. اگر آمریکا محصولات مختلفی از اروپا و آمریکا وارد می کند، محصولات بسیاری را نیز تولید و صادر می کند تا یک نوع تعادل در سیستم اقتصادی کشور ایجاد کند.

بنابراین وارد کردن محصولات آن هم با بهانه کیفیت بهتر کالاهای خارجی بدون این که زمینه ای برای تولیدات و حمایت های داخلی داشته باشیم عملا اقتصاد کشور را فلج می کند. همانطور که گفته شد برخی از این واردات عملا نیاز کشور نیست و یک نوع رانت و دزدی محسوب می شود.

این نوع واردات به معنای واقعی کلمه یک دزدی تمام عیار از سیستم اقتصادی کشور است که باعث همچنین وضعیت هایی می شود که امروز شاهد آن هستیم. دولت به عنوان نماینده مردم و ناظر بر نقدینگی که در جریان است باید این نوع واردات را زیر نظر داشته باشد تا اقتصاد نفسی تازه بگیرد. (2)

نقش جهش تولید در کاهش واردات و مهار تورم

اما حال نوبت به جهش تولید رسید. جهش تولید مفهومی است که ابعاد گسترده ای دارد. بسیاری جهش تولید را تنها در افزایش تولید و فروش بیشتر آن می بینند. اما برای رسیدن به همین مفهوم نیز باید جنبه های متعددی مورد بررسی قرار بگیرد. جهش تولید در ساده ترین کلام باعث می شود که سرمایه در داخل اقتصاد کشور بچرخد و اگر می خواهیم این جهش تولید را تجربه کنیم، باید سعی کنیم که سرمایه را در داخل اقتصاد نگه داریم!

در کلام بهتر گردش سرمایه در درون اقتصاد کشور و مفهوم جهش تولید رابطه ای متقابل با یکدیگر دارند. هرچه سرمایه در گردش بیشتر شود، جهش تولید بیشتر می شود و هرچه جهش تولید پر رونق تر باشد، عملا سرمایه در گردش و نقدینگی در جامعه افزایش پیدا می کند.

افزایش نقدینگی یعنی این که آن فاصله میان پرداختی و دریافتی افراد جامعه کم کم پر می شود و اینگونه فشار اقتصادی از روی مردم برداشته می شود و افراد جامعه می توانند کم کم وارد پویایی اقتصاد جامعه شود.

بنابراین عملا جهش تولید این گونه باعث مهار تورم می شود که سرمایه در گردش را افزایش می دهد و این باعث افزایش درآمد عمومی جامعه می شود. بنابراین تصور این که با جهش تولید قرار است قیمت ها کاهش پیدا کند سرابی بیش نیست. شما در جهش تولید می توانید در آمد ها را افزایش بدهید اما چگونه؟

اقتصاد مانند یک ماشین بزرگ است که از انواع چرخ دنده های بزرگ و کوچک ساخته شده است. این چرخ دنده ها به یکدیگر وابسته و متصل هستند و این چرخ دنده ها زمانی به کار می افتند که عملا پول یا سرمایه در دل آن ها جریان داشته باشد. وقتی شما مسیر خرید محصول داخلی را طی می کنید، عملا باعث می شوید که سرمایه از وارد یک چرخ دنده شود و از دل آن این چرخ دنده حرکت کند و از حرکت آن چرخ دنده های دیگر نیز شروع به حرکت کنند.

مادامی که سرمایه در دل این ماشین وجود داشته باشد چرخ دنده های بیشتری شروع به چرخیدن می کنند. نکته مهم این است که شما به عنوان عضوی از این جامعه مسلما برای کسب درآمد خود وابسته به یک یا چند تا از این چرخ دنده ها خواهید بود.

از این رو وقتی چرخ دنده های بیشتری در دل جامعه به حرکت دربیاید، عملا چرخ دنده متصل به جیب شما نیز شروع به حرکت می کند و سرمایه ایجاد شده در دل جامعه و نقدینگی اقتصادی ایجاد شده به جیب شما نیز می رسد.

این گونه است که جهش تولید قادر است تورم را به نوعی مهار کند و باعث شود که افراد جامعه دخل و خرجی برابر یا متناسب داشته باشند. پس برای جیب خودتان هم که شده، سعی کنید از محصولات داخلی خریداری کنید تا این چرخ دنده ها شروع به چرخیدن کنند. (3)


 
نتیجه گیری و جمع بندی
 ما در این مقاله سعی کردیم که مفاهیم جهش تولید، تورم و انواع سیستم های وابسته به آن و مسئله مهم واردات را مورد بررسی قرار دهیم. دانستیم که واردات در ذات خود در هر نوع سیستم اقتصادی عملا باعث خروج سرمایه و پول از سیستم اقتصادی کشور می شود. مسئله مهم این است که در صورتی می توانید واردات بدون مشکل داشته باشیم که به اندازه آن ارزآوری و صادرات خوبی نیز ایجاد کنیم.

در واقع کشورهای بزرگ و اقتصاد اول دنیا مانند آلمان و آمریکا و... دارای درصد واردات زیادی هستند اما در قبال این واردات اگر به درصد صادرات آن ها هم نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که در این کشورها همیشه ارزآوری و صادرات، درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است و در مجموع این برایند است که اقتصاد بزرگتر می شود.

پس به جای این که تنها مصرف کننده ای در بازارهای جهانی باشیم، بهتر است برای نجات اقتصاد خود به فکر جهش تولیدی داخلی نیز باشیم تا به واسطه آن، سرمایه را در دل اقتصاد نگه داریم و این گونه اقتصاد خود را نجات دهیم. 

پی نوشتها
  1. www.en.wikipedia.org
  2. www.thebalance.com
  3. www.hawzahnews.com